آدم وحوا

*روزی عاشقی از معشوق پرسید: چرا اينقدر نسبت به من کافر و متنفری؟ معشوق گفت: سه علت دارد اول اينکه تو به جای خدا مرا می پرستی و اين علت کفر دل من نسبت به توست چون صاحب دل خداست. دوم اينکه تو حتی مرا هم نمی پرستی بلکه می خواهی که من تو را بپرستم و اين علت نفرت من است و سوم اينکه تو فقط بدن مرا می پرستی آنهم کثیف ترين جاي را. پس تو هم کافری هم رياکار وهم احمق.
*از بابا آدم پرسیدم: آيا براستی موضوع مشاجره تو و ننه حوا چه بود که شما را از بهشت بیرون کردند؟ گفت در بهشت نوشته شده بود که:: مشاجره ممنوع! و اين همان شجره ممنوعه بود که به آن مبتلا شديم و در فرار از آن به شجره پرستی (نژاد پرستی و بچه پرستی) پناه برديم.
دائرةالمعارف عرفانی جلد ۶ ص ۱۱۳
دیدگاه ها (۰)

-روزی عاشقی از معشوق پرسید: چرا اينقدر نسبت به من کافر و متن...

تو چه هستیتو چه هستی که ز هستی تو عالم عدم استتو چه مستی که ...

چه باید کرد

معمولی باش10- خوب مباش! مهربان مباش! عابد مباش! عاقل مباش! ش...

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط